ديدار سيد کريم پينه دوز با امام زمـــــان(عج)

در تهران مرد پينه دوزے بود به نام
آقا سيد کريم که اکثر علماے اهل معنا معتقد بودند گاهے حضرت " بقية الله الاعظم عليه السلام "
به مغازه محقر او تشريف مے برند و
با او مے نشينند و هم صحبت مے شوند !

نام و شهرت ايشان «آقا سيد کريم محمودے» بود 
و در گوشه اے از بازار تهران به پينه دوزے و
پاره دوزے مشغول بود ...
به همين جهت مشهور به«آقا سيد کريم پينه دوز»بود .

آقا سيدکريم با وجود آن مقامات ولايے و توحيدے،    تا حدودے گمنام بود و در زمان حياتش فقط خواص و علماے اهل معناے تهران از حالات و مقاماتش باخبر بودند .
ايشان ارادت ويژه اے به "حضرت سيدالشهداء(ع)" داشتند .

جلوه اے ازتشرفات آقا سيد کريم
 
دريکے ازتشرفات سيدکريم ،
امام زمان( عج) به او مے فرمايند :
اگر هفته اے بر تو بگذرد و ما را نبينے چه مےکني؟
سيد در پاسخ مے گويد:
آقـــــاجان ! به خدا مے ميرم!
و امام زمان (ع) مے فرمايند :
اگراين طور نبود ، هفته اے يک ما را نمے ديدے !

در يکي ديگر از تشرفات ، امام زمان(ع) خطاب به سيد کريم مے فرمايد :
آيا کفش ما را نيز مے دوزے؟
و سيد بلافاصله مے گويد:
بله آقاجان ! اما سه نفر جلوتر از شما کفششان
را آورده اند ...
امام زمان (عج) دقايقي بعد ، بار ديگر مےفرمايند:
سيد ! کفش ما را نمے دوزے؟
وسيد مے گويد :
چرا آقـــــا جان ! بعداز اين سه کفش مے دوزم ...

دقايقے مے گذرد و امام زمان (عج) براے بار
سوم مے پرسند :
سيد ! آيا کفش مارا نمے دوزے ؟

در اين هنگام ، سيد طاقت ازکف مے دهد و
بر مے خيزد و امام زمانش را در آغوش مے گيرد
و مے گويد :

" سيد و آقـــــاے من " !
اين قدر مرا امتحان نفرماييد !
اگر يک مرتبه ديگر بفرماييد ، فرياد مے زنم و
همه را خبر دار مے کنم که
" يوســـــف فـــــاطمه " در آغوش من است

 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِيِّکَــــ الْفَــرَج